با سلام به خدمت دوستان و بزرگان عزیز. امیدوارم که همه چیز بر وفق مراد باشد و زمستان خوبی‌ را آغاز کرده باشید. فراموش نشود که زمستان بقول معروف فصل پربار کردن کبوتر هاست. مخصوصاً کبوترانی که قصد جوجه کشی‌ از آنها را در بهار داریم.  من بالشخصه دان کبوتر‌ها را برای زمستان سرد کانادا طوری انتخاب می‌کنم که ۲۰% چربی‌، ۱۰% پروتئین، ۱۰% املاح معدنی، و حدود ۶۰% نشاسته در آن موجود باشد. چربی‌ را از طریق تخم آفتابگردن ریز و تخم کافیشه، پروتئین را از طریق انواع و اقسام نخود‌های موجود محلی ( در ایران قره ماش یا گاودانه)، املاح معدنی را از طریق ارزن، تخم جارو ودیگر دانه‌های ریز، و نشاسته را از طریق ۲۵% گندم، ۲۵% ذرت و ۱۰% جوی به کبوتر‌ها می‌رسانم. چربی‌ زیاد در این فصل نقش خیلی‌ مهمی‌ را بازی می‌کند. لایه چربی‌ در بدن کبوتر نه فقط آنرا در برابر سرما محافظت بلکه در شب‌های سرد زمستان نقش سوخت را برای کبوتر بازی می‌کند. نشاسته  نیز هم به انرژی و هم به چربی‌ تبدیل میشود که برای این فصل لازم هستند. همانطور که میدانید پروتئین جهت رشد عضلات کبوتر لازم است اما من در این فصل به دلیل کم تحرک بودن کبوتر‌ها مقدار پروتئین را زیر ۱۰% نگاه میدارم. گفته میشود کبوترانی که در فصل زمستان سکته قلبی کرده و ناگهان مرده اند به دلیل زیاد شدن پروتئین در بدنشان بوده است.لزوم املاح معدنی هم که در اکثر دانه‌ها وجود دارد نیز بر کسی‌ پوشیده نیست

    در ضمن مولتی ویتامین هفته‌ای دوبار و پروبیوتیک دو هفته یک بار نیز الزامیست و سنگ ریزه، صدف خورد شده و آجر خورد شده باید همیشه در دسترس کبوتر باشد. از پوشاندن کامل گنجه خودداری کنید و منفذ هایی را جهت ورود و خروج هوای تازه در نظر بگیرید. کبوتر‌های مریض را سریعاً جدا کرده و به بیمارستانی که گرم است ببرید تا مورد مداوا قرار بگیرند.  در این فصل بخاطر بسته بودن محیط و فعال نبودن کبوتر‌ها مریضی سریع تر شیوع پیدا می‌کند.

و اما مبحث اصلاح نژاد و ارتقا کبوتر.  قبل از اینکه ما به این مبحث بپردازیم باید مطمئن شویم که آیا کاری که می‌کنیم درست است یا غلط. اگر درست است، چرا؟ و اگر غلط است، چرا؟ در فرهنگ مذهبی‌ ایرانی‌ همخون جفت کردن که اساس ارتقا یک حیوان است از قدیم الایام کاری ناشایست و تابو، مخصوصاً در مورد کبوتر شناخته می‌شده است. این فرهنگ غلط مذهبی‌، کبوتر را فرشته انگاشته و از زیر به آن نگاه کردن در حال پرواز (کبوتر بازی) را نگاه کردن به ناموس فرشتگان و کاری حرام شمرده است.  تمامی‌ ما به نوعی با این گونه خرافات‌ها دست به گریبان بوده یا آنهارا شنیده ایم.  حال ما به عنوان قشری از جامعه که به ناموس فرشتگان خیره میشود میخواهیم کاری بکنیم که از خیره شدن به ناموس فرشتگان نیز بد تر است.  این کار همخون جفت کردن است.  البته ناگفته نماند که همین هخون جفت کردن در بعضی‌ دیگر اقشار جامعه بصورت نرمال و بدون دغدغه دنبال میشود که با آن خواهیم پرداخت.

    مورد اول همخون جفت کردن در فرهنگ ایرانی: از زمانی‌ که بچه بودم هروقت که به روستایی می‌رفتیم بخاطر علاقه زیادم به پرندگان نزد پیر زن هایی که در حیاطشان مرغ و خروس نگاه میداشتند میرفتم تا از زیبا‌ترین مرغ و خروس‌هایشان چند تایی‌ خریداری کنم.  از انجائیکه کبوتر باز بودم و پشت و نسل حیوان برایم مهم بود همیشه از آنها می‌پرسیدم که: "مادر، پدر و مادر این جوجه‌ها کدام مرغ و خروس هستند؟" جواب اکثرا درحالیکه به خروس قلچماقی اشاره میشد، همیشه این بود: " والله نمیدونم فقط میدونم که این خروس پدر همه این جوجه هاست." البته مادر بزرگ خودم که بهترین مرغ و خروس‌های کردی را داشت از این امر مستثنی نبود.  این به این معنیست که حتی در روستا‌های ایران همخون جفت شدن نیز امری طبیعی میباشد. زیرا که آن خروس قوی حداقل برای ۳ سال زمام امور را در دست دارد و هر سال جوجه‌های جدید به گلّه مرغ‌ها اضافه می‌کند و با آنها جفتگیری می‌کند.  یعنی‌ حداقل سه نسل پیاپی از مرغ‌ها با یک خروس جفت میخورند.

    مورد دوم همخون جفت کردن در فرهنگ ایرانی: مثال ساده و واضح آن قناری باز‌های حرفه‌ای کشورمان هستند که با دانستن علم ژنتیک به اینکار پرداخته و بهترین قناری‌ها را از هر نژادی بوجود آورده اند. برای مثال قناری فری پاریسی  در ایران یک سر و گردن از قناری فری پاریسی در کانادا که خود من از آنها دارم، بزرگتر و بهتر است.  قناری جیور نیز همینطور است. خیلی‌ از دوستان قناری باز از قشر مذهبی‌ جامعه هستند اما با همخون جفت کردن قناری مشکلی‌ ندارند.


همخونی در طبیعت:

   

    فرایند همخون جفت شدن در طبیعت بسیار فراوان طیّ میلیون‌ها سال بصورت کاملا نرمال انجام شده و ادامه دارد. همخونی نه تنها عامل شبیه سازی در طبیعت است بلکه یکی‌ از عوامل اصلی‌ بقای حیوانات است.  برای مثال وقتی‌ به سهره در اقصی نوقت ایران نگاه می‌کنیم فرق‌های بارزی را مشاهده می‌کنیم. سهره همدان با سهره شیراز با سهره کردستان با سهره کرمان فرق دارند اما هر کدام از این سهره‌های متعلق به یک منطقه شباهت بسیاری با همدیگر دارند. دلیل این شباهت فقط و فقط همخون جفت شدن این پرندگان است. همخون جفت شدن حتی در اخلاقیات حیوانات هم تأثیر می‌گذرد. مثلا گفته میشود که سهره همدان صدایش بلند تر از سهره شیراز است است و یا سهره کردستان بیشتر میخواند. حالا آیا این همخونی در بین حیوانات وحشی باعث ناقصی یا خنگ شدن آنها شده است؟ آیا بجز ۳ یا ۴ درصد نوزادان ناقص الخلقه که عادی میباشد ما موارد دیگری را میبینیم؟ آیا همخونی باعث شده که پرندگان مهاجر مسیر میلیون ساله را گم کند و مثلا بجای آفریقایی جنوبی سر از اسیا مرکزی در بیاورند(سویشان خراب شود.)؟

مورد اول همخونی در طبیعت: دوست عزیزم گیله مرد در کامنت‌ها مثال از شیر‌ها زده بودن که بنظر من مثال جالبی‌ بود. اما برداشت من دقیقا بر خلاف  ایشان است. ایشان فرموده بودن که شیر نر بمحض بزرگ شدن بچه‌های نر آنها را از گلّه بیرون می‌کند.  این حرف دقیقا درست است. اما فراموش نکنیم که این شیر‌های نر نیستند که برای همخونی استفاده میشوند بلکه شیر‌های ماده هستند که در گلّه باقی‌ میماند و بعد از اینکه بالغ شدند با شیر نر که پدرشان است جفتگیری میکنند.  از طرفی‌ بچه‌های این شیر‌های ماده نیز دوباره پس از بلوغ با پدر بزرگشان که پدرشان نیز میباشد جفت میشوند. این پروسه تا زمانی‌ که شیر نر پیر شود ادامه دارد.  بموازات پیر شدن شیر نر یا شیر جوانی، از فرزندان خودش جایش را می‌گیرد و یا شیر دیگری به گلّه حمله کرده و نر‌های جوان را بیرون می‌کند تا زمام امور را بدست بگیرد.


    مورد دوم همخونی در طبیعت: بچه‌های اکثر حیوانات بعد از اینکه توسط پدر و مادر از لانه رانده میشوند بخاطر اینکه با یکدیگر آشنایی بیشتری دارند در کنار همدیگر میماند و اگر مشکلی‌ برای آنها پیش نیاید با یکدیگر جفت گیری میکنند.  طبیعت همیشه قادر نیست که توسط مرگ، توفان، مریضی، و یا دیگر فجایع طبیعی این بچه‌ها را از هم جدا کند. برای مثال دیده شده که عقاب کله دم سفید امریکائئ بعد از اینکه جوجه‌هایش را از لانه بیرون میکنند جوجه‌ها که معمولاً یک نر و یک ماده هستند در کنار یکدیگر میماند و بعد از ۲ یا سه‌ سال بایکدیگر جفت میشوند. حتی دیده شده که بخاطر سانحه‌ای نر ماده اش را از دست داده و به تنهایی به بزرگ کردن جوجه‌ها پرداخته و اما در زمان بیرون کردن جوجه‌ها از لانه جوجه ماده را بیرون نکرده و بعد از بالغ شدن آنرا بعنوان ماده اختیار کرده است.

    مواردی که در بالا به آنها اشاره شد تنها گوش کوچکی از دریایی بیکران همخون جفت شدن بود. حال این سوال پیش میاید که خوب اگر همخون جفت شدن یک امر طبیعی است آیا این امر همین خواص را برای انسان هم دارد؟ جواب کاملا منفی‌ست. انسان بخاطر داشتن نقشه ژنتیکی‌ پیشرفته و پیچیده‌اش از حیوانات مستثناست.  همخونی میتواند نقش کاملا بر عکس در انسان بازی کند.  اگر اخلاقیات را که شاخصه برتری انسان نسبت به حیوان است را به کناری بگذاریم و به بررسی فیزیکی‌ مساله بپردازیم خواهیم دید که انسان بخاطر همین پیچیده بودن نقشه ژنتیکی‌‌اش از نواقص و بیماری‌های ارثی (ژنتیکی‌) بسیاری رنج میبرد.  برای مثل می‌توان از دندان‌های خراب ارثی، لکنت زبان ارثی، چاقی یا لاغری ارثی، هموفیلی ارثی، فشار خون بالا یا پائین ارثی، کمر درد‌های ارثی، مریضی دیابت ارثی، سرطان‌های ارثی، ضعف دید ارثی و هزاران هزار نقص و مریضی دیگر نام برد.


انواع روش‌های تولید مثل در حیوانات:


۱- جفت کردن بیگانه یا outbreeding:

    این روش که گاها به آن روش سنتی‌ هم گفته میشود از قدیمی‌‌ترین روش‌های موجود می‌باشد. این روشیست که اکثر دوستان در ایران به آن میپردازند. پایه و اساس این روش جفت کردن دو حیوان با رابطه خونی کاملا دور از هم می‌باشد.  در این روش بخاطر نبودن فاکتور تقویت کننده ژن شما بندرت خواهید توانست بچه‌ای تولید کنید که از از لحاظ مورد نظر شما از پدر یا مادر برتر باشد. بهترین نتیجه معمولاً در سطح پدر و مادر است. دلیل اصلی‌ صعود نکردن کبوتر ایرانی در نزد بسیاری از کبوتر بازان همین است.  گاها کبوتر‌های نژاد‌های دیگر نیز در این روش مورد استفاده قرار می‌گیرد. همانطور که قبلا هم عرض کردم بدلیل از بین بردن اصالت هر دو نژاد اختلاط دو نژاد از نظر من مردود است.

    مثال: کلّه دم سبزی را از آقای ج از تهران با ساعت پرش ۸ ساعت با کلّه دم سبزی از آقای م از قم با ساعت پرش ۷ ساعت تنگ می‌کنیم.  از دو پرنده از نظر خونی از هم دور (بیگانه) هستند. معمولاً نتیجه این وصلت جوجه‌هایی‌ با ساعت حداکثر ۸ ساعت یا پائین تر میباشد.  در این مثال هر دو‌ی این کله دمسبز‌ها از یک نژاد هستند اما فاصله خونی زیادی از هم دارند.


۲- جفت کردن ضربدری Crossbreeding:

    این روش یک مرحله از روش اول جلو تر است.  این روش وقتی‌ به کار میاید که ما کمبودی در حیوان‌های خودمان که از طریق همخون جفت کردن ارتقا داده ایم پیدا کنیم و بخواهیم آنرا جبران کنیم. به این ترتیب حیوانی را که توسط یکی‌ دیگر از دوستان از طریق همخون جفت کردن ارتقا پیدا کرده و آن ناقص مورد نظر در آن از بین رفته را با حیوان‌های خود جفت می‌کنیم.  اینکار فقط وقتی‌ باید انجام شود که ما در بین حیوان‌های خودمان آن حیوان مورد نظر را نداشته باشیم.

   مثال: نسل کبوتر‌های کله دمسبز شما از نظر پرش به ساعت مورد نظر رسیده اند و قادر به پر کردن ۱۲ ساعت هستند اما ژن سؤ در آنها ضعیف شده است. از طرفی‌  شما در گنجه  تان نژاد دیگری از کله دمسبز ندارید  که رابطه خونی با نژاد اصلی‌ خودتان نداشته باشد. بنابر این  شما  از کله دمسبز‌های یکی‌ از دوستان تان که دارای سؤ بسیار عالی‌ هستند و پرششان هم بالای ۱۰ ساعت است استفاده می‌کنید  تا سؤ را در بین کبوتر‌های خود تان ارتقا بدهید .


۳- جفت کردن ردیفی‌ یا خطی‌ line-breeding:

     این همان جفت کردن همخون است که بعضی‌ از دوستان بدلیل امتناع از استفاده کلمه "همخون" از آن استفاده میکنند.  این کلمه نسبت به کلمه همخونی کمتر حالت تابو درد.  فرقی‌ که میشود گفت جفت کردن ردیفی‌ با همخونی دارد این است که جفت کردن فرزند تولید شده به والدین و یا اجداد مداما ادامه دارد. یعنی‌ ما از یک ردیف یا خط خاص خارج نمیشویم.

     فرق دیگری که بین این دو هست این است که در ردیفی‌ جفت کردن یک نر را با چندین ماده جفت میکنند تا از بین آنها بهترین ها را انتخاب کنند. از ردیفی‌ جفت کردن ما وقتی‌ استفاده می‌کنیم که بخواهیم یک حیوان را ارتقا بدهیم و یا اینکه بعد از پیدا کردن یک جهش ژنتیکی‌ جدید بخواهیم آنرا زیاد کنیم. بعضی‌ مواقع پرورش دهنده به مورد خاصی‌ در بین حیوان‌هایش بر خورد می‌کند که نشانگر برتری آن حیوان به بقیّه است. در اینجا باید از جفت کردن ردیفی‌ استفاده کند تا آن برتری را ثبات ببخشد و به ازدیاد آن بپردازد.

معمولاً کسانی‌ که به جفت کردن ردیفی‌ میپردازند هدفشان همخون جفت کردن نیست بلکه فقط میخواهند با استفاده زیرکانه از همخونی کیفیت را بالا برده و دوباره به مسیر اصلی‌ برگردند. به همین دلیل بعضی‌ ها حتی در بعضی‌ مواقع جفت کردن ردیفی‌ را همخون جفت کردن نمیدانند. 

    اهمیّت جفت کردن ردیفی‌ درموارد مصرف آن حتی در همخون جفت کردن می‌‌باشد.  کسانی‌ که به تعدادی زیاد از حیوان با مرغوبیت بالا دست یافته اند از جفت کردن ردیفی‌ برای نگاه داشتن کیفیّت در سطح بالا استفاده میکنند. اگر نری با یکی‌ از ماده‌ها بچه‌های فوق‌العاده عالی‌ تولید کند، جفت کردن ردیفی‌ تنها راهیست که به تکثیر آن میپردازد. 

    مورد دیگری که جفت کردن ردیفی‌ استفاده زیادی از آن میشود در تنظیم رابطه بین یک حیوان و نوادگان انست.  جفت کردن ردیفی‌ باعث نگهداشتن کیفیّت در سطح والدین است. به اینصورت که اگر ما بصورت ردیفی‌ جفت نکنیم و به روال عادی و مرسوم جفت کردن بپردازیم، فرزندان اول همیشه ۵۰% خصوصیات پدر و ۵۰% خصوصیات مادر را حمل میکنند.  فرزندان آنها ۲۵% خصوصیات پدر و مادر بزرگ و فرزندان  آنها ۱۲.۵% و به همین ترتیب ۶.۲۵% و کمتر و کمتر میشود.  بنابر طبیعتا اگر ما از جفت کردن ردیفی‌ استفاده نکنیم، همیشه باید به دنبال حیوانی با کیفیّت بالا تر بگردیم تا کیفیت پائین آمده را جبران کنیم.

    اگر جفت کردن ردیفی‌ فقط ۲ یا ۳ بار تکرار شود به آن جفت کردن ردیفی‌ میانه یا ملایم (mild linebreeding) می‌گویند و اگر اینکار مرتباً تکرار شود به آن "جفت کردن ردیفی‌ با تنش یا مکرر" (intense linebreeding) می‌گویند.

جدول شماره-۱ جفت کردن ردیفی ملایم یا میانه: در جدول پائین ما میبینیم که A حیوانیست که ما میخواهیم روی آن کار کنیم. این حیوان میتواند نر یا ماده باشد. معمولاً در جفت کردن ردیفی‌ میانه روی جنس مذکر کار میشود. در این روش با برگرداندن A و جفت کردن آن با H در پرنده I ما ۵۶.۲۵% خون و ژن‌های A را خواهیم داشت.

Figure 19.

    جدول شماره-۲ جفت کردن ردیفی‌ با تنش یا مکرر: در جدول پائین ما میبینیم که A حیوانیست که ما میخواهیم روی آن از روش جفت کردن با تنش یا مکرر کار کنیم. این حیوان میتواند نر یا ماده باشد.  در این روش با برگرداندن A و جفت کردن آن با یکایک فرزندان، نوادگان، نتیجگان و غیره به تقویت شدید ژن آن میپردازیم.  در این مورد G دارای ۹۳.۷۵% ژن‌های A میباشد.

Figure 20.
 
    مثال یک: در اثر یک جهش ژنتیکی‌ ما توانسته ایم "یک کبوتر" تولید کنیم که مثلا میتواند ۵ روز متوالی هر روز ۱۵- ۱۶ ساعت بپرد.  این کیفیت عالی‌ اگر درست تکثیر نشود قطعا از بین خواهد رفت. بنابر این از طریق جفت کردن ردیفی‌ ما میتوانیم این کیفیت عالی‌ را گسترش بدهیم.

    مثال ۲: نر بسیار خوبی‌ داریم که میخواهیم از آن جوجه هایی با کیفیت بالا در سطح خودش یا بهتر بکشیم. این نر را با چند ماده مختلف تن‌ می‌کنیم و از هر کدام حداقل ۴ تا جوجه مکشیم.  یعنی‌ اگه این نر را با ۴ تا ماده همزمان جفت کنیم ما حداقل ۱۶ تا جوجه خواهیم داشت که براحتی ما میتوانیم بهترین‌ها را از بین آنها جدا کنیم و دوباره با پدر جفت کنیم. فرض کنید ۴ تا جوجه را از بین این ۸ تا جوجه ماده جدا کنیم و دوباره با پدر جفت کنیم.  

    روش‌های بالا فقط گوشه کوچکی از جفت کردن ردیفی‌ یا خطی‌ بود که معمول‌ترین آنها هستند. یک پرورش دهنده خوب همیشه گوش بزنگ است تا در صورت احتیاج نحوه جفت کردن را عوض کند و از روشی‌ به روش دیگری بپرد.  اینکار با توجه به خواسته و کیفیت فرزندان تغییر می‌کند. مثلا اگر او در حین جوجه کشی‌ متوجه یک بچه خواهر یا برادر بهتر شد آنرا سریعاً وارد دایره تولید مثل می‌کند تا نتیجه را بهبود ببخشد. به این ترتیب هیچ چیز از دیده یک پرورش دهنده خوب پنهان نمیماند.


۴- جفت کردن همخون Inbreeding: 

    در همخون جفت کردن  یکی‌ از روش هایی که انجام میشود آزمایش فرزندان (progeny testing) و  حذف شدید است. این به این معناست که با این روش ما آلل‌های مغلوب ناخواسته را بهمراه اعضا خانواده غیر مطلوب از رده خارج می‌کنیم. به این کار می‌گویند روش حذفی شدید (extreme elimination).  در نظر داشته باشید که با استفاده از این روش ما هر بار از شرّ یکی‌ از آلل‌های نامطلوب مغلوب خلاص می‌شویم.  همخون جفت کردن تنها روشیست که یک پرورش دهنده موفق به شناسایی و حذف این آلل‌ها که معمولاً در ژن‌های هتروزایگوت مغلوب نهفته هستند میشود.  از طرفی‌ اعضا خانواده که از این آلل‌ها پاک باشند، دارای برتری فاحشی نسبت به باقی‌ اعضا خواهند بود. 

     در یکی‌ از روش های همخونی، ما میتوانیم به گسترش یک خانواده از طریق برادران و خواهران  بپردازیم.  یعنی‌ عمو، خاله، عامه، و دایی بوجود می‌آوریم و همزمان آنها را اصلاح می‌کنیم. خوبی‌ که این روش دارد است که ما طیف گسترده تری برای همخون جفت کردن داریم و بعضا میتویم بچه‌ها را با عمو، دایی، خاله، یا عمه جفت کنیم.

    چیزی که همیشه باید مدّ نظر قرار بگیرد است که همخون جفت کردن همیشه به این معنی نیست که جوجه‌های شما بهتر از والدینشان خواهد شد. در اکثر مواقع به دلیل ناپاک بودن پشت اجداد، و همچنین در کنار هم قرار گرفتن ژن‌های ناخواسته ما به نتایج نامطلوب بر میخوریم. برای مثال از یک جفت کبوتر عالی‌ ما جوجه هایی میکشیم که همه بهترین پرواز را دارند اما بمحض اینکه آنها را همخون جفت می‌کنیم، رفتار‌ها و خصوصیات بد و ناخواسته بصورت واضحی در جوجه‌ها بروز می‌کند. خیلی‌ از دوستان ناامید شده و همخونی را دلیل آن میداند. در حالیکه وجود ژن‌های ناخواسته بصورت نهفته عامل اصلی‌ آن است نه همخونی. بهمین دلیل ما باید آنقدر از این جفت جوجه بکشیم تا نهایتاً بتوانیم یک جوجه مورد نظر را تولید کنیم. این همان چیزی‌ست که همخون جفت کردن را سخت و پر هزینه می‌کند.  فقط باید در نظر داشته باشیم جوجه هایی را که دارای خواص منفی‌ هستند را به هیچ عنوان وارد چرخه جوجه کشی‌ نکنیم.  مورد دیگری که باید به این خیلی‌ اهمیت داده شود است که هیچ جوجه‌ای را بدون تست کردن برای جوجه کشی‌ نخوابانیم. تمامی‌ جوجه‌ها باید پرانده شوند و خصوصیات رفتاری آنها دانه به دانه نوشته شود تا به محض مشاهده رفتار ناخواسته از چرخه حذف شوند.


در زیر نمونه‌های مختلفی‌ از جدول‌های همخون جفت کردن آمده که با شما میتوانید با توجه به احتیاجتان یکی‌ از آنها را انتخاب کنید و یا حتی میتوانید جدول مورد نظر خود را بسازید.  فقط فراموش نشود جدولی‌ که ساخته میشود باید همزمان با جوجه کشی‌ بوجود بیاید نه قبل از آن. چرا که ممکن است در بین راه جوجه کشی‌ متوجه بشویم که مثلا اگر کبوتر ۵ را با کبوتر ۱۰ جفت کنیم نتیجه بهتری خواهیم گرفت. اما خیلی‌ از پرنده باز‌ها دنباله روی یک جدول خاص را ترجیح میدهند.



Figure 28.




Figure 24.





روش زیر جفت کردن خواهر و برادر است که با توجه به کم بودن سرعت پیشرفت، پیشنهاد نمی‌شود.


Figure 25.




در روش زیر جفت کردن یک نر با چند ماده نشان داده شده است.  در بعضی‌ مواقع یک ماده را با چند نر هم جفت میکنند، اما سرعت عمل در حالت اول بیشتر است.


Figure 27.


    دوستان عزیز مطلب بالا برداشتی از مقالات و کتاب‌های مختلفی‌ بود که خلاصه شده است.امیدوارم که مورد قبول واقع شده باشد.  دوستان در صورتیکه سؤالی داشته باشند میتونند یا بصورت کامنت و یا بصورت ایمیل از من بپرسند. در ضمن میتوانم متون اصلی‌ انگلیسی را برای دوستانیکه  مایل هستند بفرستم.


با تشکر دوباره از عنایت شما دوست عزیز.

حمید



دوستان عزیز با عرض پوزش این دو تا جدول را فراموش کردم که پست کنم.  جدول سمت راست درصد خون اصلاح شده را در هر نسل بخوبی نشان میدهد.


    حمید 

    کبوتر ایرانی‌ در کانادا

    در نظر داشته باشیم که یک کبوتر هزاران ویژگی دارد که به هزاران ژن مرتبط است. یک پرورش دهنده حداکثر روی دو ژن کار می کند. یعنی به طور مثال ژن استقامت پرواز و ژن سو یا غریزه بازگشت به خانه، و می خواهد این دو ویژگی را "ارتقا" دهد. شاید ضمن این کار ژن معیوب دیگری هم تقویت شود ولی برای پرورش دهنده که معمولا مسابقه دهنده و گروبند هست آن ویژگی ها در درجات پایینتری از اهمیت قرار دارد. ممکن است کبوترداری بگوید من کبوتر 14-15ساعت پرش نمی خواهم همه اش دردسر است. همان 7-8 ساعت بس است و از این به بعد هدفگذاری ام در جوجه کشی رنگ خاص و زیبایی یا استیل خوب یا بنیه و سلامتی کبوترانم است، من کبوتر همه بعدی می خواهم (کبوتر شش دانگ). اما یک گروبند حرفه ای، کبوتر یک بعدی می خواهد فقط ساعت پرش. هر چه بالاتر بهتر. سو و بنیه اهمیت متوسط  دارند. رنگ اصلا اهمیت ندارد. فرد اولی از همخونی متنفر است (به خاطر معایبش) و دومی عاشق نتایج غیرمنتظره همخونی است و لحظه شماری می کند جوجه عالی اش زودتر بزرگ شود تا قدم بعدی همخونی را بردارد. چون از این روش خیلی ها در دنیا نتیجه گرفته اند. اصلا می دانید همین انگلیس تیپلرها که جوجه هایشان 18 ساعت می پرند و بالغ ها بالای 20 ساعت پرواز می کنند چگونه به وجود آمده اند؟ به طور طبیعی که هیچوقت همچین اتفاقی نمی افتد. اینها از اجداد پاکستانی شان طی یک پروسه 60-70 ساله به وجود آمده اند. کتابی هست به نام The time-flying tippler pigeon sport از آقای John Curley امریکایی که سال 1961 چاپ شده. 50 سال پیش. این کتاب را از اینترنت دانلود کنید. آخر کتاب 15-16عکس از کبوتران تیپلر (تیپلر 50-60 سال پیش) هست. ببینید چقدر شبیه به کبوتران خودمانند. اصلا شاید هم جد و آباد تیپلرها مال ایران باشد که دیگران افتخارش را برده اند. پس ما باید جایگاه همخونی را بدانیم. نتایج مورد انتظار را بدانیم. هدف را هم بدانیم. سیستمهای تکثیر و جوجه کشی را هم بدانیم  (4 سیستم دارد که 2 تای آن بر مبنای همخونی است) این می شود پلان و طرح و نقشه کار. مواد و مصالح اولیه هم که حداقل یک جفت کبوتر باکیفیت است هم باید داشته باشیم و نه هر کبوتری که خوب می پرد. قبل از شروع به کار هم تعریفی از کبوتر هدف داشته باشیم (که متاسفانه هنوز هیچ استاندارد و شناسنامه ای برای نژادهای برتر ایرانی نداریم). این را هم بگویم که موفقیت در همخون جوجه کشیدن بستگی دارد به 1- کیفیت جفت اولیه 2- مهارت پرورش دهنده در برنامه ریزی و اجرا 3- روش جفت انداختن و دفعات آن. بعضی زمانها باید کبوتران را جوری جفت انداخت که به طرف پراکندگی ژنی برد (با همخونی) و بعضی مواقع باید آنها را تثبیت و کبوتران را یکنواخت کرد که این کارهم با سیستم دیگری از همخونی انجام می شود.


    الان چندین پرورش دهنده تیپلر در دنیا هستند که هر کدام سویی مختص به خود را به وجود آورده اند و نگهداری می کنند. روش آنها به جوجه کشی انتخابی معروف است (همان همخون جفت کردن خودمان). الان هم سرشان را بالا می گیرند که رکورد داران دنیای کبوترند و به کبوتری به جز تیپلر نگاه نمی کنند. ولی من و شمایی که می دانیم کبوتر ایرانی چیست و چه دلربایی ها که ندارد نمیتوانیم با هم دو کلمه اختلاط کنیم. همه اش بحث و جدل ، یا لاف و بلوف که کبوتران من چنین اند و چنانند، یا مسائل حاشیه ای دیگر و همه تیریپ برتری جویی و ... میان. بهترین کبوترمون 8-9ساعت یا حداکثر 10ساعت می پره و 14-15 ساعت برامون افسانه شده. این یعنی عصر حجر، یعنی دوران حاکمیت کلیسا (بر علم و ...)، یعنی دوران پسرفت یا اگر نگوییم پسرفت بگوییم درجا زدن و از دست دادن فرصت. من اعتقادم اینه که کبوتر ایرانی هم می تونه به پای تیپلر برسه و خیلی هم سرتر از تیپلره. حالا یه بومی ساعتش شده 9:29 همه یا جبهه می گیرن، یا میگن تقلبیه یا .... در صورتی که اصلا ساعت عجیب و غریبی نیست که بعضیا میگن ما به کبوتربازی خودمون شک کردیم. بله باید هم شک کنید به علم کبوتربازی خودتان، چون این موفقیت چندان بزرگی هم نیست و بالاتر از اینها هم امکانپذیره. ما خیلی سنتی فکر می کنیم و خیلی سنتی و کورکورانه عمل (تقلید) می کنیم. گیله مرد عزیز حرف جالبی زد و گفت اصلا چرا کبوتر باید 11 ماه زندانی باشد؟ و یک سری سوالات روشنفکرانه دیگر که حالا نمی گویم درست است یا غلط و فلسفه اش این است یا آن است، بلکه می خواهم بگویم ابداع و نوآوری و اختراع همین طوری شکل می گیرد. ابتدا طرف به وضعیت موجود شک می کند. ایده ای نو به ذهنش می رسد که دیگران آن را محکوم می کنند یا خط قرمز می دانند. آنرا می آزماید و ناگهان نتایج موفقیت آمیز و .... تاریخ پر بوده از این موضوعات. مثال دیگرش منطق فازی است که آقای پروفسور لطفی زاده که استاد دانشگاه های امریکاست 40-50 سال پیش آنرا مطرح کرد و همه اساتید امریکایی محکومش کردند و حتی مقالاتش را چاپ نمی کردند. اما در عوض شرقی ها آن را پیگیری کردند و ناگهان در سالهای 1990-1994 سیلی از لوازم خانگی فازی (هوشمند) ژاپنی به بازار آمد و دیگر به همه ثابت شد که منطق فازی صحیح است و همه مجبور به پذیرش شدند.
    مطلب دوم اینکه قرار نیست تمام جفتها را همخون تن کنیم که علاوه بر مشکلات اجرایی بسیار، جواب معکوس می دهد و ما را مایوس می نماید. پس کدوم کبوترها را همخون کنیم؟ بعضی وقتها بین صدها یا هزارها کبوتر مسابقه ای، می بینیم یک یا چند تا از آنها خیلی استثنایی می پرند و بسیار سرتر از پدر و مادر خودشان هستند. دلیل آن چیزی نیست جز جهش ژنی یا Mutation. شاید تا به حال مواردی از جهش ژنی دیده باشید مثلا خود من جوجه ای داشتم که پدر و مادرش کله دم سبز پرشی هر دو بدون کاکل بودند اما یک جوجه دادند که پرهای فرق سرش خیلی خوشگل به 2 طرف سرش رفته بود مثل "مدل موی فرق سر"! متاسفانه جوجه زنده نماند و در 15 روزگی در اثر سرمای شدید شبانه تلف شد و شاید دیگر هیچوقت همچین چیزی تکرار نشود.


    بحث کجا بود؟ آها، جهش ژن پرش. خب این کبوتر پرش استثنا همه میادین مسابقات را فتح می کند اما با هر ماده ای تن می کنیم جوجه ای در حد خودش نمی دهد و جوجه هایش افت می کنند. چرا؟ چون ماده هایش در حد خودش نیستند. اینجاست که برای تثبیت یک ژن خوب که اتفاقی پدید آمده باید از همخون جفت کردن استفاده کرد. چگونه؟ نر را به چند ماده می زنند و از بین جوجه های ماده اش بهترین آنها را برای جفت انداختن با پدرش کاندیدا می کنند. بعد نوبت به نوه هایش می رسد. نر اولیه را به نوه اش می زنند. بعد به نبیره اش و ...
    ضمن پیشروی در این کار مرتبا جوجه های حاصل به مشخصات ژنی نر اصلی بیشتر نزدیک می شوند. به این کار می گویند Line-breeding جفت انداختن خطی.
    مطلب دیگر اینکه همخون جفت کردن شگردهای مختلف دارد و حادترین آنها جفت کردن دو جوجه کِر هم (برادر و خواهر در یک نسل) است که به آن همخونی نزدیک می گویند و حرفه ای های دنیا هم زیاد به این روش تمایل ندارند و مشکوک است. گاهی نیز برادر و خواهر را از 2 نسل مختلف به هم می زنند (همخونی دور). اما بسته به هدفی که ما داریم و کبوتر هدفی که در ذهن ساخته ایم از تکنیکهای همخونی استفاده می کنیم و همین جوری نیست که برویم هر کبوتری را با بچه اش یا اقوامش جفت دهیم. کلی چارت و جدول و نمودار دارد که مثل یک شابلون ادامه کار را نشان می دهد.
    خب اگر ما چند نر و ماده خوب داشته باشیم و مرتبا آنها را با هم تن کنیم و همخون نباشند چه اشکالی دارد؟ اشکالی ندارد ولی با این کار داریم به تدریج کبوترانمان را یکدست و یکنواخت می کنیم. یعنی اگر ژنهای عالی در یک کبوتر داریم با جفت انداختن با کبوتری دیگر که آن ژنها را به آن کیفیت ندارد داریم ژنهای عالی را به هدر می دهیم و آنها را ضعیفتر می کنیم.  اگر هم ناگهان از بیرون کبوتر جدید وارد چرخه تولید مثل کنیم داریم ژنهای جدید به مجموعه اضافه می کنیم و سر از راهی دیگر درمی آوریم. اما اگر میخواهید شگفتی ببینید همخون جفت کنید. ممکن است بارها جوجه ای بگیرید که یک ساعت هم نپرد یا علیل باشد یا به مشکلات دیگر دچار باشد. ممکن هم هست یک بار جوجه استثنایی بدهد که همه هدف همخونی همان یک جوجه عالی است که ژن پرش آن تقویت شده. همه جوجه های بدردنخور حذف می شوند و کار با همان جوجه استثنایی ادامه می یابد. پس کاری وقتگیر و بلندمدت است که باید صبر و حوصله داشت.
    مثال دیگری می زنم از دنیای سگها: دوبرمن را همه می شناسید چه سگ قلدر و کلانتری است. رنگ آن معمولا سیاه است با لکه های قهوه ای. یکبار در سال 1976 در اثر جهش ژنی، یک سگ دوبرمن ماده متولد شد که سفیدرنگ بود. حالا ما بودیم چه کارش می کردیم؟ با بهترین نر دوبرمن سیاه تن می کردیم و دوبرمنهای سیاه و سفید (ابلق) خوبی می گرفتیم ...(خنده دار می شد ها......حتما با چند نسل ادامه کار تبدیل می شدند به دوبرمن های ابلق تیکه پاره ....(مزاح)). اما آنها چه کار کردند؟ همین روش Line-breeding را در پیش گرفتند و الان ژن دوبرمن سفید تثبیت شده است. بروید دوبرمن سفید را از اینترنت سرچ کنید در ویکیپدیا درباره اش چی نوشته.


    همخون جفت انداختن باعث آشکار شدن ژنهای نهفته در شرایط هموزایگوس می شود. چون ژنهای مخفی ممکن است مطلوب یا نامطلوب باشند بنابراین نتایج همخونی به طور قابل ملاحظه ای متغیر می شود. پس این روش همخونی نیست که اشکالزاست بلکه ژنهای مخفی نامطلوبند که مشکلات را به وجود می آورند.
    نتایج بدست آمده از این روش بستگی دارد به ژنهای مخفی ای که جفت اولیه داشته اند و همخون جفت انداختن به خودی خود اثرات بد ندارد. این را دکتر Helen Dean King از انستیتو Wistar فیلادلفیا ثابت نمود. او تعدادی موش صحرایی را به صورت برادر به خواهر جفت انداخت و این کار را برای بیش از صد نسل ادامه داد. او در حین مشاهدات خود مرتبا و به دقت موشهای بزرگتر و بهتر را انتخاب می کرد. در پایان او موشهایی بدست آورد که بزرگتر بودند و بیشتر عمر می کردند و زادوولد بیشتری هم داشتند. علت این نتایج خوب این بود که وی تمام حیوانات نامطلوب را حذف می نمود و بهترین آنها را برای تولیدمثل انتخاب می کرد. الان در دنیا به این موشها می گویند موشهای Wistar و یک گونه جدید شناخته می شوند. بله خانم دکتر کینگ یک سو از موشها ساخت که الان بیشتر آزمایشگاه های ژنتیک دنیا با آنها سروکار دارند اما ما با این همه ادعای کبوتربازی هنوز نمی توانیم "کبوتری بسازیم که در دنیا حرفی برای گفتن داشته باشد".
    خلاصه بگویم: مخالف تن کردن، گله کبوتران را به سوی یکدستی می برد (نه ارتقای ساعت پرواز) و همخون تن کردن واریانس و پراکندگی و دور شدن و تغییر ایجاد می کند و شگفتی می آفریند. هر کدام جایگاه خودشان را دارند و کاربردشان متفاوت است.
    به امید روزی که اهالی این رشته به دیگران بیشتر احترام بگذارند و دوستی هایشان عمیقتر شود و از موفقیت دیگران خوشحال شوند و تجربیات و اطلاعات خود را ناگفته نگذارند و تجربیات ارزشمندشان به علم روز هم مجهز شود و کبوترهایشان سال به سال بیشتر بپرند و موجبات مسرت و شادی دل همه عاشقان کبوتر را فراهم کند....
    به امید آن روز