از زمانی‌ که بچه بودم هروقت که به روستایی می‌رفتیم به‌خاطر علاقه‌ی زیادم به پرندگان نزد پیرزن‌هایی که در حیاطشان مرغ و خروس نگاه می‌داشتند می‌رفتم تا از زیبا‌ترین مرغ و خروس‌های‌شان چند تایی‌ خریداری کنم. از آنجایی‌ که کبوترباز بودم و پشت و نسل حیوان برایم مهم بود همیشه از آن‌ها می‌پرسیدم «مادر، پدر و مادر این جوجه‌ها کدام مرغ و خروس هستند؟» جواب اکثراً در حالی که به خروس قلچماقی اشاره می‌شد، همیشه این بود: «والله نمی‌دانم فقط می‌دانم که این خروس پدر همه‌ی این جوجه‌هاست.» البته مادربزرگ خودم هم که بهترین مرغ و خروس‌های کردی را داشت از این امر مستثنی نبود. این به این معنیست که حتی در روستا‌های ایران همخون جفت شدن نیز امری طبیعی است. زیرا که آن خروس قوی حداقل برای ۳ سال زمام امور را در دست دارد و هر سال جوجه‌های جدید به گله‌ی مرغ‌ها اضافه می‌کند و با آن‌ها جفتگیری می‌کند. یعنی‌ حداقل سه نسل پیاپی از مرغ‌ها با یک خروس جفت می‌خورند.

مورد دوم همخون جفت کردن در فرهنگ ایرانی:

مثال ساده و واضح آن قناری باز‌های حرفه‌ای کشورمان هستند که با دانستن علم ژنتیک به اینکار پرداخته و بهترین قناری‌هموردا را از هر نژادی بوجود آورده‌اند. برای مثال قناری فری پاریسی  در ایران یک سر و گردن از قناری فری پاریسی در کانادا که خود من از آن‌ها دارم، بزرگتر و بهتر است. قناری جیور نیز همینطور است. خیلی‌ از دوستان قناری‌باز از قشر مذهبی‌ جامعه هستند اما با همخون جفت کردن قناری مشکلی‌ ندارند.

همخونی در طبیعت:

فرایند همخون جفت شدن در طبیعت بسیار فراوان طی میلیون‌ها سال به‌صورت کاملاً نرمال انجام شده و ادامه دارد. همخونی نه تنها عامل شبیه‌سازی در طبیعت است بلکه یکی‌ از عوامل اصلی‌ بقای حیوانات است. برای مثال وقتی‌ به سهره در اقصی نقاط ایران نگاه می‌کنیم فرق‌های بارزی را مشاهده می‌کنیم. سهره‌ی همدان با سهره‌ی شیراز با سهره‌ی کردستان با سهره‌ی کرمان فرق دارند اما هر کدام از این سهره‌های متعلق به یک منطقه شباهت بسیاری با همدیگر دارند. دلیل این شباهت فقط و فقط همخون جفت شدن این پرندگان است. همخون جفت شدن حتی در اخلاقیات حیوانات هم تأثیر می‌گذرد. مثلاً گفته می‌شود که سهره‌ی همدان صدایش بلندتر از سهره‌ی شیراز است است و یا سهره‌ی کردستان بیشتر می‌خواند. حالا آیا این همخونی در بین حیوانات وحشی باعث ناقصی یا خنگ شدن آن‌ها شده است؟ آیا به جز ۳ یا ۴ درصد نوزادان ناقص‌‍الخلقه که عادی است ما موارد دیگری را می‌بینیم؟ آیا همخونی باعث شده که پرندگان مهاجر مسیر میلیون ساله را گم کنند و مثلاً به جای آفریقای جنوبی سر از آسیای مرکزی در بیاورند (سوی‌شان خراب شود)؟

مورد اول همخونی در طبیعت: دوستی مثال از شیر‌ها زده بودند که به نظر من مثال جالبی‌ بود. اما برداشت من دقیقاً بر خلاف  ایشان است. ایشان فرموده بودند که شیر نر به محض بزرگ شدن بچه‌های نر آن‌ها را از گله بیرون می‌کند.  این حرف دقیقاً درست است. اما فراموش نکنیم که این شیر‌های نر نیستند که برای همخونی استفاده می‌شوند بلکه شیر‌های ماده هستند که در گله باقی‌ می‌مانند و بعد از اینکه بالغ شدند با شیر نر که پدرشان است جفتگیری می‌کنند.  از طرفی‌ بچه‌های این شیر‌های ماده نیز دوباره پس از بلوغ با پدربزرگشان که پدرشان نیز هست، جفت می‌شوند. این پروسه تا زمانی‌ که شیر نر پیر شود ادامه دارد.  به موازات پیر شدن شیر نر، یا شیر جوانی از فرزندان خودش جایش را می‌گیرد و یا شیر دیگری به گله حمله کرده و نر‌های جوان را بیرون می‌کند تا زمام امور را بدست بگیرد.

مورد دوم همخونی در طبیعت: بچه‌های اکثر حیوانات بعد از اینکه توسط پدر و مادر از لانه رانده می‌شوند به خاطر اینکه با یکدیگر آشنایی بیشتری دارند در کنار همدیگر می‌مانند و اگر مشکلی‌ برای آن‌ها پیش نیاید با یکدیگر جفت‌گیری می‌کنند. طبیعت همیشه قادر نیست که توسط مرگ، توفان، مریضی، و یا دیگر فجایع طبیعی این بچه‌ها را از هم جدا کند. برای مثال دیده شده که عقاب کله دم سفید آمریکایی بعد از اینکه جوجه‌هایش را از لانه بیرون می‌کند جوجه‌ها که معمولاً یک نر و یک ماده هستند در کنار یکدیگر می‌مانند و بعد از دو یا سه‌ سال با یکدیگر جفت می‌شوند. حتی دیده شده که به خاطر سانحه‌ای نر ماده‌اش را از دست داده و به تنهایی به بزرگ کردن جوجه‌ها پرداخته و اما در زمان بیرون کردن جوجه‌ها از لانه جوجه ماده را بیرون نکرده و بعد از بالغ شدن آن را به عنوان ماده اختیار کرده است.